دریچهای رو به ایمان: مادرانههای شهید مدافع حرم ایمان خزاعینژاد
خزاعینژاد، ایمان، 1366 - 1394 / شهیدان مسلمان - سوریه - داستان / داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 - مجموعهها
آن روز، آخرین مکالمه من و ایمان بود. مکالمهای که تمام حسن مادرانهام را گنجاندم در یک جمله و گفتم: الهی قربون صدات بشم. او هم فوری توی حرفم پرید و گفت: خدا نکنه مامان. من قربون تو برم. بغض گلویم را میفشرد و نمیگذاشتم لرزش صدایم دلش را بلرزاند. نفس عمیقی کشیدم و اشک از گوشه چشمم جاری بود.