مسافر کویت
افسانههای عامه
روزگاری، قحطی و خشکسالی در ایران اتفاق افتاد. مرد فقیر ایرانی با مقداری اندوخته به کویت سفر کرد. در کویت چون کاری پیدا نکرد، تصمیم گرفت به ایران برگردد. او سه هزار دنیار پول داشت، زنی به ناحق از او شکایت کرد و به او تهمت دزدی زد و پولها را از او گرفت. مرد مدتی در زندان به سر برد، سپس آزاد شد. سرگردان و بیپول کنار درختی نشست. زن ثروتمندی که از پشتبام خانه مرد را دید، از او ماجرا را پرسید و با نقشة زن ثروتمند پولها از زن بدجنس پس گرفته شد. مرد ایرانی به زن ثروتمند قول داده که به ایران برگردد، اما به محض گرفتن پولهایش در کویت ماند و درگیر ماجراهای جدیدی شد. این کتاب برای کودکان گروه سنی «ب» و «ج» به نگارش درآمده است.