سیاست خارجی آمریکا پس از 11 سپتامبر
به باور بسیاری حادثهی 11 سپتامبر 2001 صرف نظر از عاملان آن، نقطه عطفی در تحولات نظام قدرت جهانی تلقی میگردد. به این بیان آنگونه که فروپاشی دیوار برلین به منزلهی پایان دوران جنگ سرد بود، انهدام برجهای تجارت جهانی نیز آغاز روندی نوین در عرصهی سیاست بینالملل تلقی میگردد. با این تفاوت که در این مورد، آمریکا تنها بازیگر حقیقی تحولات بوده و کمتر دولتی نیز به ضرورت و حقیقی بودن آن اذعان دارد. در روند مزبور، اساسیترین آموزهی سیاست بینالملل از سوی آمریکا مبارزه با تروریسم عنوان شده است. بعد از 11 سپتامبر، آمریکا به دنبال تامین منافع نامشروع خویش و ایجاد مشروعیت برای خود تحت عنوان مبارزه با تروریسم و امن کردن فضای جهان از خطر موجود بود. بنابراین تصمیمگیرندگان آمریکایی بدینترتیب، فرصتی یافتند تا با سوء استفاده از وضعیت به وجود آمده بیشترین بهرهبرداری را به نفع منافع نامشروع خویش در جهان بنمایند. همین امر یکی از عوامل مهمی است که سوء ظنها را نسبت به این امر تشدید میکند که آمریکا مسبب اصلی حادثهی 11 سپتامبر بوده است. پژوهش حاضر در خصوص اهداف دولت جرج دبلیو بوش در دورهی اول ریاست جمهوری و نیز تغییرات سیاست خارجی ایالات متحده پس از حادثهی 11 سپتامبر 2001 به نگارش درآمده است.