داستان شورانگیز بازرگان وندیکی: تاجر ونیزی
نمایشنامه انگلیسی - قرن 16م.
"باسانیو"، نجیبزادۀ ونیزی که ثروت خود را بر باد داده است، از دوست تاجر و ثروتمندش، آنتونیو، درخواست میکند که سه هزار دوکا به او پول قرض بدهد تا بتواند از "پورتیا"، وارث ثروتمند ساکن بلمونت، به نحو احسن دلربایی کند. آنتونیو که تمام ثروتش را در معاملات به کار گرفته است، تصمیم میگیرد این پول را از شایلوک، رباخوار یهودی، قرض کند. شایلوک راضی میشود این مبلغ را در برابر تعهدی به آنتونیو بپردازد، به شرط اینکه اگر مبلغ مزبور در روز معین بازپرداخت نشود، اجازه داشته باشد یک پوند از گوشت تن آنتونیو را در ازای قرضش ببرد. بر اساس شرطی که در وصیتنامۀ پدر قید شده است، پورتیا باید با خواستگاری ازدواج کند که از میان سه صندوق طلایی، نقرهای و سربی، صندوقی را باز کند که عکس وی در آن قرار دارد. از میان خیل خواستگاران تنها این شانس نصیب باسانیو میشود. در این میان کشتیهای آنتونیو غرق میشود و نمیتواند قرض شایلوک را ادا کند. و شایلوک یک پوند گوشت مورد تعهد را مطالبه میکند. موضوع به دادگاه جمهوری ونیز ارجاع میشود. پورتیا به شکل وکیلمدافع و "نریسا" به شکل کاتب درمیآیند و بدون اطلاع شوهرانشان به دادگاه میروند تا از آنتونیو دفاع کنند. پس از آن که میکوشند با پرداخت سه برابر قرض آنتونیو، یهودی را وادار به بخشش کنند و نتیجه نمیگیرند، این بار پورتیا به شایلوک اخطار میکند که حتی اگر یک قطره خون بریزد، به بهای زندگی مدعی تمام خواهد شد، چون قرارداد، فقط حق گرفتن یک پوند گوشت به او میدهد و نه بیشتر. سپس پورتیا اعلام میکند که شایلوک که یک خارجی است به خاطر توطئه علیه زندگی یک ونیزی باید محکوم به مرگ شود. دادگاه جمهوری نسبت به زندگی شایلوک گذشت میکند، اما نصف دارایی او را به آنتونیو و نصف دیگر را به دولت واگذار میکند. کمدی "تاجر وینزی" به وسیلۀ ویلیام شکسپیرـ شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی ـ در پنج پرده به شعر و نثر نگاشته شده و اینک به همراه برگردان فارسی به چاپ رسیده است.