تیغ شمشیر
داستانهای انگلیسی - قرن 21م.
در داستان حاضر، یکی از شخصیتهای اصلی این داستان، یک جنگجوی وحشی 9 انگشتی به نام لوگن است که با بداقبالی روبرو شده است. او درحالیکه دشمنان زیادی دارد، در آستانه تبدیل شدن به یک جنگجوی مُرده است و پشت سرش چیزی ترانههای ناخوشایند، دوستان مرده و دشمنان زنده ندارد. شخصیت دیگر، جیزال دَن لوتار، یک نجیبزاده و افسری خوشقیافه است که بهعنوان مجسمه خودخواهی و تکبر شناخته میشود. بازپرس گلوکتا، شخصیت دیگر این داستان، افلیجی است که تبدیل به یک شکنجهگر شده و هیچچیز را بیش از بازگشت لوتار به خانه در یک تابوت، دوست ندارد. در این داستان، قرار است جنگی دربگیرد و قوانین میدان جنگ با قوانین اماکن دیگر ازجمله مسابقات شمشیربازی فرق دارد. از طرف دیگر رد قتلهای پیدرپیای که اتفاق میافتند، سربازرس گلوکتا را مستقیم به سمت قلب پوسیده حکومت راهنمایی میکند. در ادامه داستان، دسیسههای مرگبار رو میشوند و حسابهای قدیمی آماده تسویه شدن هستند. نکتهای که در این میان وجود دارد، این است که مرز بین قهرمان و تبهکار آنقدر باریک است که میتواند منجر به خونریزی شود.