روزی که من مردم
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر ماجرای مردی است که تکنسین برق است. او خسته از سرزنشهای همسر و فرزندانش، مبنی بر وقت نگذاشتن برای آنها، روزی به اتفاق دوستانش به گردش میرود. در راه تصادف میکند و به دنیای دیگری وارد شده و توسّط پیرمردی نورانی، با بسیاری از مسائل اساسی مواجه میشود.