علائم حیاتی یک زن
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
«میترا»، «ناناز» و «ترلان» پرستاران جوان بیمارستانی هستند که هر یک داستان غمانگیز زندگی خود را هر روز پشت درهای بیمارستان گذاشته و با وظیفهشناسی بسیار به کار میپردازند. با این وجود به شایعات موجود در محیط کار هم دامن میزنند و بر سر دکتر جوان و مجرد بیمارستان هم گاهی به رقابت میپردازند. زندگی جریان دارد و هر یک از کارکنان بیمارستان با مشکلات خود و محل کار دست به گریبان است که شبی، آتشسوزی همه را برای آخرین بار دور هم جمع میکند. هر کس که از راه میرسد شتابان خود را به بخشها رسانده و در تخلیه ساختمان و خارج کردن بیماران کمک میکند. بیمارستان از بین میرود. چند نفر از کادر بیمارستان به شدت آسیب میبینند و همه افراد بیکار میشوند و اکنون باید به گونهای دیگر در برابر ناملایمات زندگی قد علم کنند.