وقت رفتن بود ...
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب، رمانی فارسی در ژانر اجتماعی است. «امید»، پسر جوانی است که عکس خودش و «لاله» را زیر تیتر عنوان یک کتاب میچسباند و طوری وانمود میکند که دیگران خیال کنند غرق در مطالعه است. امید خیره به عکس میان هوا و زمین در خلسهی لذتبخش خاطرات ایام گذشتهاش را با لاله، مرور میکند. او باور نمیکند که زندگیاش با لاله در عرض 40روز دگرگون شده باشد. چند سال پیش بعد از درگیری امید با «مجید»، برادرزادهی «تیموری»، پدرِ لاله قسم خورده بود که دیگر هیچوقت امید را نخواهد دید، اما... .