ایلگار، دخترم
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر روایت دختری است معتاد با نام "مانلی" که پس از فریب دادن پسران زیادی، سرانجام با "امیررضا" ازدواج میکند. حاصل ازدواج او با امیررضا دختری با نام "ایلگار" است. پس از تولد ایلگار، مانلی میمیرد و مسئولیت بزرگ کردن ایلگار را خالهاش "مانی" برعهده میگیرد. مانی نیز پس از گذشت سالها، با "امیرعلی" ـ برادر امیررضا ـ ازدواج کرده و اذعان میدارد که ایلگار فرزند خود اوست، اما...