بهار عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب، داستانی فارسی در ژانر اجتماعی است. در این داستان، «رؤیا»، دختر جوانی است که پدرش بهعلت بیماری قلبی در بیمارستان بستری است. رؤیا برای تأمین هزینههای جراحی پدرش با مشکل روبهروست برای همین به عمویش که وضع مالی خوبی دارد تلفن میزند، اما او با صحبتهایش رؤیا را ناامید میکند و او بر اثر فشار عصبی وارده در کف خیابان به زمین میافتد و پسری بهنام «حامد رفیعیان» به کمک او میشتابد و... .