نمیخواهم به کودکستان بروم
داستان درباره کودکی به نام "اشتین "است که باید به کودکستان برود اما از رفتن به کودکستان سرباز میزند و در پی آن، بد اخلاقی میکند .سرانجام پدر و مادر اشتین، او را به کودکستان میبرند و او در آن جا کمکم دوستانی پیدا میکند و از بازی در آن جا لذت میبرد به طوری که از بازگشت به خانه ناراحت است .این داستان مصور و رنگی به منظور آمادهسازی کودکان برای رفتن به کودکستان تدوین شده است .