پادشاه چند دقیقهای
یک روز که «هارون الرشید» برای گشتن به باغ تابستانی خود رفته بود، بهلول بر تخت او نشست و شروع به امر و نهی اطرافیان کرد. نگهبانان هم او را زندانی کردند تا هارون برگردد. بعد از گذشت چند روز هارون بهلول را از زندان بیرون کشید، در حالی که کتک بسیاری خورده بود. هارون هم به او گفت این سزای کار تو است تا دیگر تکیه بر جای بزرگان ندهی. بهلول هم در جواب گفت: «من یک روز بر تخت تو نشستم و عاقبت این شد، وای به حال تو که سالها است بر تخت نشستی و پایین نمیآیی». داستان حاضر برای کودکان گروه سنی «ب» و «ج» تهیه شده است.