موش دم بریده
کتاب حاضر،متضمن داستانی است که براساس ضرب المثل ((موش تو سوراخ نمیرفت، جارو به دمش بسته بود)) ترسیم شده است .موش موشک این قصه از دم نازک و ظریف خود ناراضی بود و دلش میخواست گربهها از دیدن دم او بترسند و موشهای دیگر از دیدنش تب کنند و بلرزند. روزی از روزها چشمش به گربهای افتاد که دم بزرگی داشت .ناگهان فکری به ذهنش رسید ...مخاطبان این داستان شعر گونه مصور و رنگی گروه سنی ((الف)) و ((ب)) هستند.