هفت سودای خودآمراد (هفت جنونی که هر سالک موفقیت باید آن را تجربه کند)
عزت نفس / تفکر نوین / موفقیت
«خدامراد»، پیرمرد گوشهگیری است که در خلوت باغی در حومه شهر فارغ از تمام آشفتگیهای زندگی به خود مشغول بوده و به دیگران کاری نداشته است، اما بعدها دانشجوی جوانی به نام «کیمیا» سر راه او قرار میگیرد و از او راه و نشان هوشمندتر شدن و نبوغ و موفقیت را طلب میکند. خدامراد بهجای اینکه به او اندیشه جدیدی ارائه دهد، نظام تفکر و موتور تولید اندیشه او یعنی ذهنش را هدف میگیرد و تمام تصورات، اندیشهها و پیشرفتهای فکری او را زیر سؤال میبرد، برای این کار در مرحله اول به او نشان میدهد که نظام اندیشه انسان نظام چندان قابل اعتمادی نیست و اساسا تمام مشکلات زندگی انسانها به خاطر ذات ناتوانی همین نظام تفکری است. در مرحله بعد با کشاندن کیمیا به صحنههای واقعی زندگی به او نشان میدهد، همین نظام فکری و ناتوان به خاطر اهمیتی که از سوی جامعه به آن دادهشده به طور سریع و زیرکانه تمام تاروپود وجود انسان را در اختیار گرفته و اجازه نمیدهد که شخص بهگونهای دیگر زندگی کند. در اواخر این داستان خدامراد، خودش تبدیل به یک راهحل عملی برای زندگی مؤثر و موفق در عصر فناوری میشود و از قالب یک شخصیت افسانهای به صورت یک نگرش دیگرگونه به زندگی درمیآید، شیوهای که اساس آن تقویت اقتدار شخصی در وجود فرد و رساندن او به مرحله ای است که شخص به توانایی خدامراد شدن یا گرفتن تمام مرادها و آرزوهای خود از خود میرسد. این کتاب مجموعه نظمیافته و مرتبشده از دیدگاههای کلیدی خدامراد نسبت به زندگی و کائنات میباشد.