از پشت شیشههای مات
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمان فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در داستان میخوانیم: «در مراسم عروسی «بهزاد» همچنان متوجه نگاههای عمیق «مسعود» نسبت به خودم شدم و آن را حمل بر کنجکاوی مردانهاش گذاشتم، جالب این بود به هر طرف که میرفتم در برابرم ظاهر میشد. «مسعود» چیزی کم نداشت پسری خوشتیپ و فوقالعاده شیکپوش بود ولی گاهی اوقات واژهای آلمانی را با ایرانی قاطی میکرد. چند شب از مراسم عروسی «بهزاد» میگذشت و مادر خانواده «ادیب» را بهرسم پاگشا دعوت کرده بود آن شب «مسعود» تمایل داشت که سر صحبت را با من باز کند و من اصلاً تمایلی به این کار نداشتم و دائم طفره میرفتم.».