به خاطر او
داستانهای فارسی - قرن 14
«امید»، پسر جوانی است که از دعواهای همیشگی پدر و مادرش خسته شده، برای همین کلافه و سردرگم به خانه یار همیشگیاش «پویا» میرود و او را در جریان تصمیماش میگذارد. امید تصمیم گرفته از دست پدر و مادرش فرار کرده و از ایران برود، اما هم درسش تمام نشده و هم سربازی نرفته است. آن روز «ساغر»، دختر دوست مادر پویا که روانشناس است مهمان خانواده پویا بود برای همین پویا از ساغر خواست تا با امید صحبت کند و... .