هزار خورشید باشکوه
داستانهای آمریکایی - قرن 21م.
"مریم" در پانزدهسالگی با "رشید"، مردی 45 ساله، ازدواج میکند و همراه او به کابل میرود. حدود بیست سال بعد در فضایی آکنده از آشوب و ناآرامیهای بسیار ناشی از جنگهای داخلی و خارجی افغانستان، "لیلا"، دختری 15 ساله که پدر و مادرش را از دست داده، بر اثر جراحت بسیار در بمباران به خانهی مریم و رشید برده میشود، پس از مدتی رشید با او نیز ازدواج میکند و حاصل این ازدواج دو فرزند دختر و پسر است. با گذر زمان، طالبان قدرت را در افغانستان به دست میگیرند و قوانین خود را اعلام و اجرا میکنند. در پی حوادثی، لیلا درمییابد که دوست سابق او ـ طارق ـ برخلاف گفتهی رشید زنده است و تنها برای مدتی از کشور خارج شده است. رشید با اطلاع از دیدار لیلا و طارق در خانه آشوبی به پا میکند. مریم که سالهاست بیرحمیها و تندخوییهای او را تحمل کرده، به ناگاه با ضرباتی او را از پای درمیآورد و بعد از مدتی خود نیز به جرم قتل رشید اعدام میشود. لیلا با طارق ازدواج میکند و همراه با او از کشور خارج میشود. پس از پایان جنگ آنها به شهر خویش بازگشته و به زندگی ادامه میدهند.