عشق چوبی و غوغای تنهایی
رمان حاضر در دو بخش با عنوانهای «عشق چوبی» و «غوغای تنهایی»، ماجرای زندگی «اکبر» و «مریم» را به تصویر میکشد. «اکبر» شاگرد نجاری است که با مادر خود «شهربانو» زندگی میکند و به تازگی همسایة جدیدی به نام «محبی» به محلة آنها آمده است. آنها دختری به نام «مریم» دارند که «اکبر» با چند بار دیدن او و بدون دیدن چهرهاش، عاشق متانت و وقار او میشود. با آشنایی «شهربانو» و «کوکبخانم»، مادر «مریم»، دوستی خانوادگی آنها عمیقتر میشود و با مرگ پدر «مریم»، «اکبر» نسبت به خانوادة آنها احساس مسئولیت میکند. «اکبر» مدّتی «مریم» را به چشم خواهر مینگرد و از ازدواج با وی منصرف میشود، امّا دوباره به احساس قبلی بازگشته و بعد از مدّتی آنها با عشق و علاقة بسیار با هم ازدواج کرده و زندگی پرماجرایی را آغاز میکنند.