از خواب بیدارش نکن
«جهانگیر کاظم»، جوانی که تا چندی پیش از همه نظر نسبت به همسالان خویش موفقتر و همیشه مورد توجه بوده، خودکشی میکند، اما با توجه به مشکوک بودن قضیه، دستور نبش قبر داده شده و تحقیقات از سر گرفته میشود. جهانگیر فرزند اول خانوادهای از هم پاشیده است. پدر و مادر وی جدا از هم زندگی میکنند و حتی اکنون هم، پس از گذشت سالها، قادر به فراموش کردن گذشته و پایان بخشیدن به نفرتها و کدورتها نیستند. اما با وجود این مسائل، جهانگیر همیشه مورد توجه خاص پدر و مادر قرار دارد و همین باعث حسادت ریشهداری درخواهرش، جهان، شده است. هنگامی که سرانجام مشخص میشود این جوان به علت مصرف مداوم و بیش از اندازۀ داروهای ضد افسردگی دچار مسمومیت گردیده و درگذشته است، جهان اعتراف میکند که در نسخههای پزشک معالج برادرش دست میبرده و دستور مقدار مصرف داروها را زیاد میکرده است.