سبد سفارش شما خالی است!

این داستان آیینه‌ای از روح حساس و زودرنج نویسنده است که با عقاید و افکار عمومی و فلسفی درهم آمیخته است. در این داستان سرگذشت احساسات دوران جوانی بیان می‌شود و پستی و بلندی‌های روح جوانان بررسی می‌گردد و آنگاه ثابت می‌شود که سعادت و نیکبختی رؤیای آشفته‌ای بیش نیست. سپس، ناگهان به خود می‌آید و به تکذیب گفته‌های پیشینش می‌پردازد. «رنه»، از میهن خود فرانسه دوری گزیده و به وحشیان امریکای شمالی در دشت «لویزیان» پناه می‌برد. او در بدو ورود با «شاکتاس» آشنا می‌شود و... .