درخت معجزه و رزا
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
رضا به کارهای هنری و نقاشی علاقهمند است. روزی او با رزا آشنا میشود. رزا در خیابان جردن زندگی میکند و پدر او در لسآنجلس اقامت دارد. رضا با یک نگاه دل میبازد. روزی رزا از رضا درخواست میکند که نقاشی صورت او را بکشد و او را به خانهاش دعوت میکند. در حین نقاشی رزا از سفرش به آمریکا میگوید و این که حاضر است رضا را با هزینة خودش، به آمریکا ببرد. رضا وسوسه میشود و با او میرود، اما مدتی بعد برمیگردد و به اصفهان میرود و در باغ بزرگی زندگی میکند، تا این که روزی رزا به دیدن او میآید.