پسری که هیچ ستارهای نداشت
این داستان خیالی که برای خوانندگان گروه سنی "ب "و "ج "تالیف شده، درباره دختر و پسری است که متوجه میشوند در آسمان ستارهای ندارند .پسر برای یافتن ستارهاش بار سفر میبندد و دختر به او میگوید در خواب دیده است که در روی قله کوهی، در شرق دریاچهای است که ستارهها در آن جا متولد میشوند .پسر عازم این سفر طولانی میشود .پسرک سرانجام محل مور نظر را مییابد . ستارهاش را پیدا میکند، و در پی آن، از بلندترین نردبان بالا میرود و ستاره را در آسمان نصب میکند .دختر نیز ستارهای نو در آسمان میبیند و آن را متعلق به خود میداند .به این ترتیب هر دو صاحب ستاره میشوند .