ماجرای پوکوهانتس
گروه سنی "ب" در این کتاب مصور و رنگی، ماجرای پوکوهانتس دختر سرخپوستی را میخوانند که پدرش میخواهد او را به عقد کوکوم یکی از مردان قبیله دربیاورد. این در حالی است که پوکو اصلا کوکوم را دوست ندارد. او روح مادرش استمداد میطلبد. در این زمان، در پی ماجراهایی، چند انگلیسی با کشتی برای یافتن طلا به سرزمین سرخپوستها میآیند و با سرخپوستها درگیر میشوند. در این میان، کوکوم کشته شده و جوانی سفید پوست به نام اسمیت جان پوکو را از مرگ نجات میدهد؛ اما پدر پوکو گمان میکند که اسمیت کوکوم را کشته است؛ از همین رو، تصمیم به قتل او میگیرد. سرانجام پوکو، جان اسمیت را نجات میدهد و او روانه انگلستان میشود. این در حالی است که پوکو امیدوار است اسمیت روزی برگردد.