صدای گنجشکها صدای زندگیست
داستانهای فارسی - قرن 14
صدای گنجشکها را که میشنوم تازه یادم میآید، زندهام و دارم زندگی میکنم. بعضیها تدریجی خودشان را خلاص میکنند با زنده ماندن و زندگی نکردن. این روزها حس میکنم دارم به قتل میرسم، آن هم به دست خودم! این روزها انگار با خودم بیگانه شدهام، گویی دو شخصیت کاملاً مجزا در من زندگی میکند و یک نفر که فکر میکند و یک نفر که فقط نفس میکشد، فقط را میرود.