سبد سفارش شما خالی است!

علی کوچولو، آن‌شب هم مثل شب‌های گذشته خوابش نمی‌برد. پس به سمت حیاط رفت و به حوض نزدیک شد. او در حوض به دنبال ماهی قرمز و قشنگ‌اش می‌گشت که چند شب پیش، برایش قصه تعریف کرده بود. اما از «ماهی خواب» خبری نبود. او خیلی ناراحت بود و نگران بود که «ماهی خواب» کجا رفته است. علی کوچولو به او فکر می‌کرد تا این که خوابش گرفت و به رختخوابش رفت. صبح که از خواب بیدار شد، کتابی را که پدرش شب گذشته برای او خریده بود و بالای سرش گذاشته بود، برداشت. در کتاب‌اش عکس چندین ماهی وجود داشت. علی کوچولو ماهی خواب را فراموش کرد و به ماهی‌هایی که در کتابش بود فکر کرد. این کتاب برای گروه سنی «ب» به دو زبان فارسی و انگلیسی به نگارش درآمده است.