آنتونی گیدنز: مدرنیت، زمان، فضا
گیدنز در راستای بنای یک جامعهشناسی زمان، تلاش کرده است تا برداشت خود از تحول زمان را برای تبیین مهمترین موضوع فکری جامعهشناسان یعنی معرفت به کار بندد. او در این راستا استعارة «جاگنات» به معنای «خداوندگار حرکت» را مطرح میکند که رئوس درک وی از تحول مدرنیت را نشان میدهد. این استعاره گویای آن است که برای فهم مدرنیت باید کار را بدوا از حرکت یا فاصلة زمانی فضایی آغاز کرد. همچنین از دیدگاه او ساعت، بعد یکنواختی از زمان تهی را بیان میکند و تهی شدن زمان تا اندازة زیادی پیششرط تهیشدن فضا است و اولویت علی بر آن دارد. تهی شدن این دو به مثابة وقوع فراگردهای ازجاکندگی است. ازجاکندگی یعنی جدایی انسان مدرن از زمان حال و تعلیق آن به آینده. مکانیسم بازتولید جامعة مدرن که به این سان شکل گرفته، بازاندیشی است که ویژگی هرگونه کنش انسانی است. اما ویژگی بازاندیشی در دورة مدرن، در سایة خصلت تهی زمان و فضا، بیثباتی و حرکت است. این سه ویژگی یعنی فاصلهگیری زمانی ـ فضایی، از جاکندگی و بازاندیشی خصلت ویژة نهادهای مدرن را میرساند. این سه در ترکیب با هم این قضیه را تبیین میکنند که زندگی در جهان مدرن شبیه سوار شدن بر یک جاگنات یا «خداوندگار حرکت» است نه سوار شدن در اتومبیلی که کاملا تحت نظارت و مهارت راننده است. در کتاب حاضر، به بسط این سیر استدلالی و ابراز برخی دشواریهای فراروی آن پرداخته شده است.