از شالیزار تا نیزار (پنج خاطره و داستان از دوران دفاع مقدس)
موظفرستمی، محمدعلی، 1346 - خاطرات / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - خاطرات
حاج آقا کریمی، فرماندة گردان سیفالله از تیپ احمد بن موسی و مسئول یکی از محورهای تازه آزاد شدة منطقة عملیاتی قدس در هورالهویزه بود. او با بیسیم میثم، یکی از بچههای نزدیکترین کمین به عراقیها را صدا میزند. حاجآقا کریمی خواب دیده است که حضرت علی (ع) آمده و به یکی از بچههای کمین او شربت داده است. او چنین تعبیر کرده است که یکی از بچههای کمین شهید خواهد شد. میثم از نزد حاج کریمی، نزد مظاهر، سیاوش، اسماعیل و موسی، همسنگریهایش میآید و ماجرای خواب حاجکریم را تعریف میکند. اسماعیل شب قبل خواب دیده است که داماد شده و جشن بزرگی برپا کردهاند و... اسماعیل همان کسی است که آن شب شهید شد و جام شهادت را نوشید. این کتاب شامل پنج خاطره و داستان از دوران دفاع مقدس با عنوانهای آخرین شب بودن، پاداش خرگوش، گلولة دهم، بالهای آسمانی و از شالیزار تا نیزار است.