بهای نمک و ...
داستانهای کوتاه / داستانهای آموزنده / داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای فارسی
جلد چهاردهم از مجموعه کتابهای«قصههای ایرانی» به کتاب«گلستان سعدی» اختصاص داده شدهاست. این جلد مصور و رنگی در قطع خشتی به چاپ رسیده و شش داستان از گلستان سعدی را دربر میگیرد. یکی از این داستانها«بهای نمک» نام داشته و چنین است: روزی«انویشروان» پادشاه ساسانی، گورخری را شکار کرد. غلامهای شاه آتش روشن کردند تا گورخر را کباب کنند اما نمک نداشتند. شاه غلامی را فرستاد تا از نزدیکترین روستا نمک تهیه کند. بعد از ساعتی، غلام با مقداری نمک برگشت. شاه به غلام گفت: آیا بهای نمک را پرداختی؟ غلام گفت: قربان! این اندازه نمک که چیزی نیست. شاه گفت: ظلم و ستم همیشه اول و ناچیز بوده است ولی هر که آمد بر آن مقداری افزود تا بزرگ و زیاد شد.