مدیر مدرسه
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی از پایان یافتن سالهای شور و شوق است. داستان با ورود پرخاشگرانه مدیر به اتاق رئیس فرهنگ آغاز میشود. نویسنده از اولین صحنهها پرورش شخصیت قهرمان داستان را شروع کرده است. مدیر که ارزشی در دوروبر خود و کار خود نمیبیند، کلافه، عصبانی و بیگانه است؛ بیگانگی نسبت به واقعیتی که آرزوهای او را تاب نمیآورد، او را به عصیانی نیهیلیستی میکشاند. مدیر بهمرور با مدرسه، معلمان، شاگردان و خانوادههای آنها آشنا میشود. همزمان با این آشنایی داستان بهآرامی گسترش مییابد، حادثهها یکی پس از دیگری از راه میرسند و طرح داستان را میگسترانند. هر حادثه پدیدآورنده حادثه بعدی میشود و همین به داستان تداوم و هماهنگی میبخشد. هر حادثه، مدیر را با گوشهای از دشواری کار آشنا میکند. دشواری در برخورد با معلمان، با نظام آموزشوپرورش، با شاگردان و خانوادههایشان و از همه مهمتر با خود.