راه دور و دراز خانه
داستانهای آلمانی - قرن 20م. - ادبیات کودکان و نوجوانان
خانوادۀ موشها به علت تخریب خانههای قدیمی و ساخت منازل بتونی به جای آنها، بیخانمان و آواره شدهاند. آنها دیگر نه جایی برای زندگی آرام دارند و نه غذای فراوان و بیدردسری برای خوردن. روزی یکی از موشها، که برای پیدا کردن غذا به راه آهن رفته، سوار قطاری شده و روزها و هفتههای بسیاری را در این وسیلۀ نقلیه به سفر میپردازد. او روزی تصمیم میگیرد که از قطار پیاده شده و در شهر و کشور جدیدی ساکن شود. موش کوچک مدتی را در سوئیس میگذراند و در آنجا با موش دیگری آشنا شده، هر دو، چندی بعد، راهی پاریس میشوند. پس از مدتی گشت و گذار در پاریس، به همراه موشهای سیرک به انگلستان سفر کرده و دوستان جدید خویش را در نمایشهای مختلف یاری میکنند. پس از چندی، دو موش از سیرکبازها جدا شده و تصمیم به بازگشت به هامبورگ میگیرند. موش کوچک، در وطن خویش، سعی در یافتن خانوادۀ خود دارد و سرانجام آنها را در مزرعهای، بیرون شهر، شاد و خوشحال مییابد.