ملت عشق (شریعت عشق)
داستانهای ترکی - ترکیه - قرن 20م.
زندگی اِلا روبینشتاین، از همان روز نخست مانند یک برکه آرام و ساکت بود. الا در آغاز چهل سالگی خود بود. تمامی عادات، احتیاجات و اولویتهایش یکنواخت بود. روزهای زندگیاش در مسیر مشخصی سپری میشد، همچنان یکسان، منظم و پشت سر هم... . به خصوص، در طی 20 سال گذشته برای هر چیزی که تصمیمی گرفته بود، صرفاً فقط به خاطر منافع ازدواجش بود. انتخاب دوست، داشتن هر آرزو و خواستهای، حتی هم تصمیم بیاهمیتی بسته به زندگی مشترکش بود.