شیدایی: رمان جوانان
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر روایتی دیگر از واقعه عاشورا، شهادت امام حسین (ع) و اسارت زنان و کودکان آن حضرت است .وقایع داستان از دیری مسیحی در نزدیکی حلب آغاز میشود که راهبی قدیس با جذبهای روحانی همراه مریدانش در آن جا به عبادت روزگار میگذرانند .تا این که شبی جوانی به نام "ژان "که در خانوادهای اشرافی زندگی میکند در پی رویایی عجیب، زندگی راحت را رها کرده، به اشارت همان رویا، به دیر میآید .عبور کاروانهای مسلمانان از نزدیکی دیر، نجات پیرمرد راهب از طوفان شن با کمک یکی از همین کاروانها و بالاخره رویای راهب جوان که کاروانی غرق نور را مشاهده کرده و برای رسیدن به آن، در دیر معتکف شده است، اجزای داستان را تشکیل میدهد . در پایان مشخص میشود کاروان اسیران کربلا و حاملان سر بریده امام حسین (ع) همان کاروان نورانی بوده که راهب در خواب دیده است .