مهاجران ملکوت

مهاجران ملکوت

سید، روح بلندی داشت و با آسمان در تماس بود. از این رو،‌ بلاهای زمینی اهل دنیا را کوچک می‌پنداشت. آن گاه که توان‌ها به صفر می‌رسید، او در اوج توانایی بود و هرگاه اندوه و غم بر جسم و جان اسرا غالب می‌شد، او منبع نشاط و شادابی بود. در اوج فشار تبلیغاتی حاکم بر اردوگاه، سید با گفتار و رفتار خویش، یک تنه در برابر دشمنان می‌ایستاد و پرتو امید را بر دل‌های غم‌بار دوستان می‌افشاند. در گرمای ظهر تابستانی که بعثی‌ها سید را از میان اسرای تکریت جدا کردند و برای شکنجه و آزار به اتاق خود بردند، آن‌گاه که فرمانده‌ی کینه‌توز عراقی ضربات کابل را پی در پی بر پیکر نحیف او وارد می‌آورد، در سکوت وحشت‌انگیز اسارت گاه، در گرمای آتشین و غم بار سایبان‌های استان صلاح‌الدین، تنها یک نوای حزین و حماسی به گوش می‌رسید که می‌گفت: «یازهرا!، یا زهرا!» اسرای منتظر، در حالی که آرام، قطرات اشک را پنهانی بر گونه‌های خویش سرازیر می‌کردند، او با لبخند آمیخته با سلام، قدم به آسایشگاه گذاشت. گام‌ها را با آرامش بر زمین نهاد و مصمم و جدّی‌ بر جای خویش آرام گرفت. جانماز کوچکش را بر زمین گسترانید و با خلوص و راستی، معراج روح را با اولین الله اکبر نماز آغاز نمود.او ذکر الهی زمزمه می‌کرد و اسرا هماهنگ، آوای درونی خویش را با مهر و وفا سر می‌دادند: «بوتراب! ای پرتو امیدها، بوتراب! ای هدیه‌ی پاک خدا.» کتاب حاضر حاوی خاطرات یکی از آزادگان جنگ ایران و عراق، حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی است. او روحانی‌ای بود که ظاهری بسیار ساده و متواضع داشت و باطنی پررمز و این مسأله از نوشته‌ها و خاطراتش پیداست.

قیمت چاپ: 1,500 تومان
ویراستار:

بیژن کیانی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

955.08430922

سال چاپ:

1386

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

112

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786005013092

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف