بوی نرگس
«سام امیری» در ده سالگی، پدر و مادر خود را از دست میدهد و تحت مراقبت خواهر بزرگترش «سارا» قرار میگیرد. سارا مدرسه را رها میکند و به خیاطی روی میآورد و سام ادامة تحصیل میدهد و به علّت هوش و استعدد فراوان در چهارده سالگی وارد دانشگاه میشود و موفق به کسب مدرک فوقدیپلم رشتة معماری میشود. سارا در شانزده سالگی ازدواج میکند و دختری به دنیا میآورد، ولی شوهرش به خاطر این موضوع از او جدا میشود. سام به همراه سارا و دخترش، بهار به دیار اجدادی خود «خرمشهر» میروند و پس از کار بسیار صاحب مال و منال میشوند و برای بهار، پرستاری به نام «نرگس» استخدام میکنند. سام در یک دیدار عاشق نرگس میشود، ولی عشق او دچار فراز و نشیبهای گوناگون میگردد و در نهایت به طرز بسیار پیچیدهای نرگس را از دست میدهد و دچار ناراحتی و جنون نرگس میشود.