یه روز بارونی!
داستانهای حیوانات
کتاب مصور حاضر، داستانی با شخصیتهای حیوانی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (الف) و (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «قطرههای درشت باران روی زمین میافتادند. جوجه تیغی لباسهای گرم پوشید و چترش را برداشت و به زیر باران رفت. او از صدایی ظریف شنید که میگفت اجازه میدی بیام زیر چترت، موش کور طفلکی خیس شده بود. آن دو با هم زیر چتر رفتند، اما یکدفعه باران شدیدی آمد و چتر را با موش کور بالا برد. جوجه تیغی پای موش کور را گرفت و به پایین کشید».