جوجه اشی مشی
داستانهای حیوانات
کتاب مصور حاضر، داستانی از حیوانات است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در این داستان جوجه کوچولویی وجود دارد که مادر و پدرش اسم او را «اشیمشی» گذاشتهاند. یک روز «اشیمشی» در اطراف خانهشان بازی میکرد، ناگهان یک میوه بلوط از شاخه درخت جدا شد و روی سرش افتاد. «اشیمشی» خیلی ترسید و با خودش فکر کرد که شاید آسمان دارد روی سرش خراب میشود. او سریع پیش مادرش میرود و ماجرا را برای او تعریف میکند.