جشن در سرزمین موشها
«آبخلینا» به همراه پدربزرگ و مادربزرگ سوار بر کشتی «موش شاداب» شد تا به سوی سرزمین موشها برای شرکت در جشن حرکت کند. او گفت که طاقت صبر کردن ندارد و میخواهد در راه به یک رقص مخصوص فکر کند تا بتواند ستارة نمایش بشود. او در تمام مسیر بدون آن که به پدربزرگ و مادربزرگش کمک کند با لباس مخصوصاش مشغول رقصیدن بود. تا این که لباسش روغنی و کثیف شد و دیگر قابل استفاده نبود. آنجلینا که به اشتباهش پی برده بود، معذرتخواهی کرد. سپس مادربزرگ لباس ملوانی قدیمیاش را به او داد و رقص مخصوص ملوانها را نیز به او آموخت. بدینترتیب در جشن آنجلینا ستارة نمایش شد.