باغ انار
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای اجتماعی
کتاب مصور حاضر برای گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده است. در این داستان کوتاه میخوانیم: مهدی قصه ما توی یه باغ خیلی قشنگ زندگی میکرد. اون هر روز صبح بره و بزغاله با دستهای کوچکش غذا میداد. یه روز پدر مهدی قصه ما از اداره که رسید خبر داد قرار یه دوست قدیمی به دیدارش بیاد. عصر اون روز، مهمونا هم رسیدند علی آقا و بچههاش، با شوق و با زرنگی به پدر مهدی گفتند باغ به این بزرگی، فقط یه خونه دارید؟ چرا درختها قطع نمیکنی و یه جدید خونه بسازی؛ وقتی مهدی قصه ما این موضوع را فهمید بیمار شد. هدف نگارنده در این داستان این است که یادآوری میکند که باید در حفظ محیط زیست تلاش کنیم و هرگز درختان را قطع نکنیم.