توپراق
داستانهای فارسی - قرن 14
صدای همهمهی مسافران در محوطه و داخل سالن ورودی گمرک پیچیده بود. اشتیاق هم وطنان ایرانی و آذربایجانی و روابط جدیدی که بین آنها به وجود آمده بود، قلب انسان را به وجد میآورد. شور و حس و حال خوبی داشت. فاطمه دستان سهند را در دستانش میفشارد و خداحافظی میکند. سهند از رفتار و نگاههای فاطمه میفهمد که او راضی به این خداحافظی نیست، اما چارهای جز رفتن ندارد.