زن قهرمان بیمدال
"آویشن" پس از یازده سال زندگی مشترک با "منصور" و با داشتن دو دختر با نام "ستایش" و پرستش" به این نتیجه میرسد که از زندگی، لذت کافی نبرده است. او مرتب از خواستهها و آرزوهای خود میگذشت تا خواستهها و آرزوهای همسر و فرزندانش را برآورده کند؛ در برابر بیاحترامیها و اذیتهای مادرشوهر و گاه خواهرشوهرش سکوت میکرد و عقیده داشت که باید به آنها به عنوان خانوادۀ همسرش احترام بگذارد؛ او برای کمک کردن در مخارج خانه در شرکتی مشغول به کار شده ولی تمام حقوق خود را خرج خانه میکرد؛ آویشن بعد از رسیدن به خانه بدون کمک منصور به اموری چون خانهداری، پختوپز، درس بچهها و... رسیدگی میکرد. تا این که روزی تصمیم گرفت برای وجود خود، خواستهها و نیازهایش اهمیت قایل شود و به این ترتیب تبدیل به زن و مادری متفاوت از گذشته شد.