خون خورده یا سرخ سیاه
داستانهای فارسی - قرن 14
این رمان قصه پنج برادر است در سالهای دهه 60 ایران، از تهران تا اصفهان، از بیروت تا آبادان و از مشهد تا کلیسایی کوچک در محله نارمک که دو روح روی صلیب لقشدهاش نشستهاند. اولش خون بود ... خونی که آرام و کُند راه باز میکرد وسط زمختی آسفالت خیابان، میچرخید میان آبی که رقیقش کرده بود و پخش میشد؛ پخشتر و ...