ماجراجوی آزمایشگاه
آزمایشگاهها - ابزار و وسایل / داستانهای تخیلی
این داستان درباره وسایل یک آزمایشگاه است که در آن جناب «اسکلت» دوست دارد از مدرسه بازدید کند. یک شب که در آزمایشگاه باز مانده، بهترین فرصت برای اسکلت و «چراغ فیتیلهای» مهیا میشود که بیرون بروند و به آرزویشان برسند؛ اما تا یایشان را بیرون میگذارند از طبقه بالا صدای در ورودی بلند میشود و سرایدار به داخل میآید. حال، اسکلت چگونه میتواند مخفی شود وگرنه راز آزمایشگاه فاش میشود ... .