رایلی و یک ایده عالی
داستانهای طنزآمیز انگلیسی
فروشگاه آقای «کاتل» درست در کنار فروشگاه «اولترا»ی بزرگ قرار دارد و اصلا مشتری ندارد. آقای کاتل در بیرون فروشگاه ایستاده و غمگین و ناراحت به فکر فرو رفته است. «ماتیلدا» و «رایلی» با دیدن آقای کاتل، تصمیم میگیرند تا هر طور که شده به او کمک کنند، برای همین به سراغ آقای کاتل میروند و پیشنهادشان را با او در میان میگذارند. ماتیلدا و رایلی به سمت ایستگاه رادیو میروند تا... .