شاهزاده لورا

شاهزاده لورا

داستان‌های فارسی - قرن 14

ترمین نعره می‌کشد و هیچ نگهانی نیز جلودارش نبود. او همچنان با قدرت جلو می‌رفت و لورسفین را به نبرد دعوت می‌کرد. صورت شاهزاده لورا از وحشت سرخ شده بود و منتظر پایان این نبرد بود. ترمین نظر لیمارسه را نیز به خود جلب کرده بود و با دیدن شجاعت و دلاوری‌اش لبخند رضایتی بر لبانش نقش بست. از آنجا که لورسفین زیاد شاد خواری کرده بود، شمشیر زنی او را کمی‌کند شده بود. لورسفین نفس نفس می‌زد. ترمین یک لحظه ایستاد و شمشیر را محکم در دستش گرفت. چشمش که به شاهزاده لورا افتاد، خشم صورتش را فرا گرفت و دوست داشت برای شاهزاده لورا کاری انجام دهد و انتقام خون پدر و مادرش را بگیرد؛ بنابراین با دیدن شاهزاده لورا، قدرتش دوچندان شد و با خشم به لورسفین حمله کرد و با حمله‌ای تاکتیکی، در یک چشم بر هم زدن، او را از پای درآورد و بعد به شاهزاده لورا نگاه کرد و لبخند پیروزمندانه‌ای زد.

قیمت چاپ: 22,000 تومان
نویسنده:

عسگر قنبری

ویراستار:

مهدی شادخواست

ناشر:

شاملو

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1400

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

128

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786001169182

محل نشر:

مشهد - خراسان رضوی

نوع کتاب:

تالیف