سنگهای رویایی
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن 20م.
کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در این داستان اوایل بهار بود که لیلی به انگلستان سفر کرد، دیوید به همراه پدرش که کاپیتان کشتی بود در خلیج شمال لنگر انداخت. کاپیتان به پسرش گفت که حالا تو اینجا میمانی و هرقدر که دلت بخواهد میتوانی اینجا زندگی کنی و درباره موجودات دوستداشتنی این سرزمین مطالعه کنی.