خرگوشی که دمش را دوست نداشت
این داستان که برای نوجوانان ترجمه شده، درباره زیاده خواهی و عواقب آن است .خرگوش که دم کوچک خود را دوست ندارد و تصور میکند دم برخی حیوانات دیگر از دم او زیباتر است، در پی ماجراهایی و به کمک پیرمردی مهربان، یکبار دم گربه را به جای دم خودش میگذارد، سپس دم مار را امتحان میکند . پس از آن مدتی دم روباه را به جای دم خود استفاده میکند .اما با هر کدام از دمها دچار دردسر میشود .مثلا با دم روباه گرفتار حمله و تعقیب سگها میشود و با دم مار در معرض حمله عقابها قرار میگیرد .سرانجام خرگوش ناراضی درمییابد که دم خودش بهترین دم دنیا است .