سبد سفارش شما خالی است!

موضوع کتاب حاضر داستانی از نویسندة‌شهیر روسی، «میخائیل بولگاکف» است. این رمان با طنز حزن‌انگیز، قلمی توانا، زبانی سلیس، نیش‌دار و طنز‌آلود، خفقان حاکم بر فضای فرهنگی و هنری زمانه‌ای را نشان می‌دهد که «بولگاکف» را به دفعات در محدودیت‌های گوناگون می‌فشارد. این داستان فضای اعمال محدودیت‌های حاکمیت را که نوشتار را نشانه رفته است، به تصویر می‌کشد. در این داستان می‌خوانیم: «سرگئی ماکسودوف» یک کارمند سادة مؤسسة کشتیرانی است و از شرایط زندگی و امرار معاشش سرخورده و یکی از علایق همیشگی‌اش نوشتن است. او شب‌ها روی نگارش نمایشنامه‌ای با عنوان «برف سیاه» کار می‌کند. بعد از مدّت‌ها، نامه‌ای از مرکز آموزشی تئاتر مستقل مبنی بر ملاقات و پذیرفته‌ شدن نمایشنامه‌اش، به عنوان یکی از نمایشنامه‌های قابل اکران دریافت می‌کند و این اتّفاق باعث می‌شود زندگی‌اش دگرگون شود.