بیست و هفت سالگی
داستانهای فارسی - قرن 14
دنیای مسخرهای است این دنیا! دنیایی که در آن مجبور باشن خود را به نفهمی بزنن. اینکه بدانی کسی دوستت دارد. کسی که دل و جانت بسته به اوست؛ اما مجبور به سکوت باشی. نگاهش را ببینی، کلامش را بشنوی و ببندی چشم و گوش را بر احساس که در نگاه و کلامش موج میزند. این است دنیایی که باید دلخوشش باشیم. واقعاً چه دنیای مسخرهای است این دنیا.