پا به ماه "قصهی کوتاه فارسی"
داستانهای فارسی - قرن 14
قهرمان داستان، که زیستن در روزگار غربت و بیکسی در روزهای دشوار تحصیل در شهری دور از دیار، ذهن او را به سوی خویشان میکشاند از زندگی که حاصل تمام دیدهها، شنیدهها، خواندهها و رهتوشههای ثابت روزها و شبانش بود تنها یک خاطره بر کل هستیاش سایه افکنده بود و او را در تمامی گذرگاههای عزیمتاش همراهی میکرد. او از هرچه میگریخت باز از آنچه که تمام زندگیاش را چون موجی تند در باد که با شتاب میآمد و میریخت و در تمامی جهات دنبال میکرد نمیتوانست رهایی دهد. خاطرهای دردناک که در تمام وجودش رسوب میکرد، این احساس چه بود؟ آیا فراموشی چنین احساسی برای او ممکن بود یا نه ماجرایی است که در این کتاب میخوانیم.