نظریههای جهانیشدن و دین: مطالعهای انتقادی
جهانی شدن / دین و امور بینالمللی
مباحث این کتاب که در چهار فصل عرضه شده عمدتا به بررسی انتقادی رویکردها و دیدگاههای مختلفی اختصاص دارد که به زعم نویسنده، نظریههای جهانی شدن در مواجهه با دین و جنبشهای دینی پروراندهاند. وی بر آن است تا ضمن بازنمایی پیشینهی تاریخی نظریهی جهانی شدن و روشنسازی پیوند آن با شرایط متحول تجدد و سرمایهداری، رویکرد جهتدار آن نسبت به دین و جنبشها، و موانع معرفتی آن در فهم درست جهان معاصر به ویژه پدیدههای دینی در معرض دید و بحث گذاشته شود. نویسنده معتقد است که جهانی شدن به رغم شتاب اولیه در عمل و نظر، با موانع عدیدهای روبهرو گشته است. او میگوید: همانگونه که تحولات دههی اخیر به خوبی نشان میدهد دین عمدهترین مانع عملی بر سر راه جهانی شدن غرب است. اما چالش با این مانع صرفا به حوزهی عمل محدود نمیشود، بلکه تجدد در حوزهی نظر درگیر نزاعی با همان اهمیت، با دین است. یکی از قلمروهایی که این نزاع به بهترین وجه در آن انعکاس یافته حوزهی نظریهپردازی در باب جهانی شدن است... جهانی شدن نه میتواند به معنای ظهور تاریخهای متفاوت و یا آغاز چرخشهای تازه در جهان بشری به حساب آید و نه شروع انحلال تاریخ تجدد به واسطهی شکلگیری تاریخهایی در عرض تاریخ آن. به همین دلیل نمیتوان جنبشهای دینی را به عنوان تلاشی یا حرکتی برای به مهار درآوردن و کنترل تاریخ و جامعهی تجدد به حساب آورد".